
دانلود پروژه مقاله در مورد قرآن و علم word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله در مورد قرآن و علم word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله در مورد قرآن و علم word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود پروژه مقاله در مورد قرآن و علم word :
قرآن و علم
مقدمه
اسلام آموختن دانش را، فریضه دانسته و بر آن تأکید نموده است. البته در نظر قرآن کریم منظور نوع خاصی از علم (مانند فلسفه، علوم تجربی، اجتماعی، یا احکام الهی و;) نیست، بلکه علم به معنای عام، مورد توجه اسلام است.
تعریف قرآن
در فـرهـنـگ اسلام و تشیع قرآن را همواره با صفت کریم به صورت قرآن کریم (اهل سنت) با صفت مجید , به صورت قرآن مجید (اهل تشیع) می نامند و این دو صفت منشا قرآنی دارد. از قرآن مجید دوگونه تعریف می توان به دست داد. نـخـسـت تـعریف ساده و عرفی که قرآن را کتاب مقدس و آسمانی اسلام و وحی الهی بر حضرت محمد (ص) می داند. دوم تـعریف علمی که قرآن را وحی
نامه اعجازآمیز الهی می داند که به زبان عربی , به عین الفاظ توسط فرشته امین وحی , جبرئیل , از جانب خداوند و از لوح محفوظ , بر قلب و زبان پیامبر اسلام (ص) هـم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در مدت بیست و سه سال نازل شده و حضرت (ص) آن را بر گـروهـی از اصـحـاب خـود خوانده و کاتبان وحی (از میان اصحاب) آن را با نظارت مستقیم و مـسـتـمر حضرت (ع) نوشته اند و حافظان
بسیار , هم از میان اصحاب , آن را حفظ و به تواتر نقل کـرده انـد و در عـصـر پـیامبر (ص) هم مکتوب بوده ولی مدون نبوده است , و در عصر عثمان با نظارت او طی چند سال , منتهی به حدود سال 28 هجری , مدون بین الدفتین ,از سوره فاتحه تا ناس , در 114 سوره , می گردد.
و متن آن مقدس و متواتر و قطعی الصدور است و تلاوت آن مستحب مؤکد است . ایـمـان بـه قـرآن مـجـید به توصیفی که گفته شد و نیز معجزه الهی و سند نبوت دانستن آن و مـحـفوظ بودنش از خطا و هرگونه افزود و کاست (تحریف) , از ضروریات اسلام و مذهب تشیع است .
قـرآن به زبان عربی بسیار شیوایی که مایه اعجاب فصحای عرب (و بعدها اقوام دیگر) گردیده و در تـاریـخ زبـان عـربی , سابقه و همانندی نداشته , در طی مدت بیست و سه سال , یعنی سراسر زمـانـی کـه حـضـرت رسـول (ص) به وظیفه رسالت و ابلاغ پیام الهی و دعوت به اسلام اشتغال
داشـتـه انـد , بـه صورت بخش بخش (منجما یا نجوما) بر حضرت رسول (ص) وحی شده است و چنانچه اشاره شد حافظان , حفظش کرده و کاتبان با نوشت افزارهای بسیار ابتدایی , با خطی که هـنـوز نـقـطـه و نـشان و علائم اعراب نداشته است , و کوفی نام داشته است , در چندین نسخه بازنویس شده است .
تأکید قرآن بر علم
ماده علم با شکلهای گوناگون، بیش از 750 بار، در قرآن کریم تکرار شده است. این مطلب میرساند که قرآن، به علم و علما اهمیت زیادی میدهد (و این گذشته از 45 مورد، ذکر ماده عقل است که در مورد عقل و توجه به خردمندان آمده است). بلی این علم است که انسان را از ظلمتها بیرون میبرد و کاروان بشریت را، به طرف کمال رهنمون میشود. با علم است که انسانها از تعالیم انبیا (ع) و مفاهیم قرآن کریم، آگاهی مییابند و این علم است که هر روز دست آورد تازهای به بشریت، عرضه میکند.
از این رو اسلام آموختن دانش را، فریضه دانسته و بر آن تأکید نموده است. البته در نظر قرآن کریم منظور نوع خاصی از علم (مانند فلسفه، علوم تجربی، اجتماعی، یا احکام الهی و;) نیست، بلکه علم به معنای عام، مورد توجه اسلام است (هر چند در موارد خاصی، استثنا دارد که بعد به آن اشاره خواهیم کرد) و این از افتخارات اسلام است که توانست طی چند قرن، تمدن عظیمی
براساس معارف بشری و الهی پدید آورد، و کاروان علم را، با سرعت به پیش برد و این جهش علمی، درست در قرون وسطی (16-6 میلادی) بود که اروپا، در ظلمت جهل به سر میبرد.
آیاتی از قرآن کریم را که به علم، توجه میدهد میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
1) آیاتی که ارزش مطلق علم را بیان میکند و بر شرایفت علم و فضیلت دانشمندان اصرار میورزد (طبق ظاهر آیات).
مثال: قال الله تعالی: (هل یستوی الذی یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوالالباب) «آیا افراد دانا و نادان با هم، مساوی هستند؟ فقط اهل خرد متذکر میشوند». (البته این سؤال استفهام انکاری است و خداوند میخواهد عدم تساوی را گوشزد کند).
مثالی دیگر: قال الله تعالی: (یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات
«خداوند انسانهای با ایمانی از شما را رفعت میدهد و دانشمندان دارای درجاتی هستند».
2) آیاتی که راههای افزایش علم را بیان میکند، به چشم، گوش، عقل و قلب اشاره مینماید و انسان را به استفاده از این وسایل ترغیب میکند، تا دانش خود را افزایش دهد و این را شکر نعمت میداند.
مثال: قال الله تعالی: (و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئاً و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده لعلکم تشکرون)«خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج کرد، در حالی که چیزی نمیدانستید و برای شما گوش، چشم و قلب قرار داد تا شاید شاکر باشید».
3) آیاتی که انسان را دعوت به تفکر و تدبر در جهان آفرینش و آیات قرآن میکند و حتی کسانی را که تفکر نمیکنند سرزنش مینماید.
مثال قال الله تعالی: (و یتفکرون فی خلق السموات و الارض) مثالی دیگر: قال تعالی: (افلم ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زیناها). مثالی دیگر: قال تعالی: (صم بکم عمی فهم لا یعقلون).
4) آیاتی که اسراری از طبیعت را، برای انسان فاش میکند. البته در زمان نزول قرآن علم پیشرفت چندانی نکرده بود و این مطالب کشف اسرار محسوب میشد. اگر چه امروزه برای ما مطالبی عادی جلوه میکند. مثال: قال الله تعالی: (اولم یروا الی الارض کم انبتنا فیها من کل زوج کریم) «آیا به زمین نظر نمیکنند که چقدر گیاهان زوج در آن رویانیدیم». در این آیه شریفه، خداوند به زوجیت
گیاهان اشاره میفرماید که قرنها بعد از نزول قرآن، توسط دانشمندان زیست شناس، کشف گردید.
مثالی دیگر: (الشمسی تجری لمستقر لها;) «خورشید در جریان است تا محل استقرار خود» این آیه به رغم گمان بسیاری از دانشمندان که دهها سال، خورشید را، ثابت فرض میکردند، حرکت این ستاره عظیم را اعلام میکند و با کلمه «تجری» معارف زیادی را به بشر گوشزد مینماید در مورد این آیه بعداً بحث خواهیم کرد .
جمع بندی و نتیجهگیری
اسلام به علم و دانشمندان توجه زیادی دارد و آنها را، تشویق میکند و در آیات زیادی به تفکر و تدبر دعوت مینماید، تا آنجا که ساعتی تفکر در معارف اسلامی، از هفتاد سال عبادت بهتر است و این تشویق اسلام، موجب رشد علوم در همه رشتهها گردید، تا جایی که در طی چند قرن محدود، این تلاش به ثمر رسید و تمدن عظیم اسلامی، از آسیا تا آفریقا و اروپا گسترش یافت و دانشمندان بزرگی، در رشتههای مختلف علمی، به جهان عرضه کرد.
تاریخ نویسان غرب و شرق به این جهش علمی جهانی، تصریح کردهاند و شرحهای طولانی بر آن نگاشتهاند که ما به طور مختصر به آن اشاره میکنیم:
علوم و مسلمانان
1) قرن اول هجری:
در این قرآن، همت مسلمانان بیشتر به گسترش کمی سرزمین اسلام بود و در کنار آن از گسترش عدالت غافل نبودند و تا سال 110 هجری بر تمام آفریقا، سواحل مدیترانه، اسپانیا و در آسیا تا هندوستان مسلط شدند .
2) قرن دوم هجری:
پس از دوران بنی امیه و آرامش نسبی، در دوران بنی عباس رشد علوم آغاز شد و علوم ریاضی و طبیعی گسترش یافت و از زمان منصور عباسی (136 – 158 ق) رونق فلسفه و نجوم شروع گردید و این رشد علمی، در قسمت آسیا، تا حمله مغولها ادامه داشت و در مصر، تا زوال دولت فاطمی ادامه یافت.
البته در این نهضت علمی، سهم امام صادق و امام باقر (ع) که مدینه را به دانشگاهی عظیم، تبدیل کردند، بسیار برجستهتر از دیگران بودهاست .
3) نهضت ترجمه:
علاقه مسلمانان به علوم و تمدنهای دیگر، زیاد بود چرا که پیامبر اسلام (ص) فرموده بودند: «دانش را به دست آورید ولو اینکه مجبور شوید به چپن مسافرت کنید».
از سال 125 قمری به بعد کتابهای یونانی، پهلوی، سانسکریت و سریانی به عربی ترجمه شد و در زمینه نجوم، شیمی (کیمیا)، طب و هندسه نقطههای آغاز به دست آمد. ابن ندیم در الفهرست و قفطی در تاریخ الحکماء نام مترجمین را میبرند و همچنین تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان و تاریخ علوم عقلی در ایران دکتر صفا به این مسئله پرداختهاند .
جرجی زیدان، در این مورد میگوید: «ترجمه کتابهای فلسفی از زمان مأمون شروع شد؛ چون مأمون به قیاسات عقلی، علاقه شدید داشت و این بدین سبب بود که مسلمانان، از اول اسلام به آزادی فکر و سخن و مساوات (عدل) عادت کرده بودند؛ پس اگر یکی از آنان فکری و نظری داشت، از هیبت خلیفه نمیهراسید و سخن خود را آشکار میکرد».
4) نهضت تألیف:
از همان آغاز اسلام، تألیف و تصنیف متون علمی و تحقیقی، در بین مسلمانان رشد کرد، تا آنجا که گفتهاند: هیچ علمی از علوم و فنون نبود، مگر اینکه مسلمانان در آن رشته، کتابی نوشتند.
و در زمان هارون الرشید عباسی، علم در میان مسلمانان آنقدر رشد کرد که برای شارلمانی فرانسه ساعت زنگ داری، به عنوان هدیه فرستادند که به طور خودکار، کار میکرد و اهالی اروپا آن را هشتمین نوع، از عجایب جهان میپنداشتند.
5) دوره انتقال علوم اسلامی به اروپا:
از سال چهارصد تا هفتصد قمری (900 – 1200 م) اروپائیان در سه نقطه، با مسلمانان تماس گرفتند که به این شرح است:
اول، در فلسطین طی جنگهای صلیبی (1000 – 1200 م)، دوم، در جزیره سیسیل و سوم، در آندلس (وقتی اسپانیا از دست مسلمانان خارج و به دست مسیحیان افتاد). در جنگهای صلیبی اروپائیان از ضعف و عقب ماندگی خود و نیز پیشرفت علمی مسلمانان آگاهی یافتند و لذا در صدد رفع آن برآمدند و جزیره سیسیل که در سال 250 قمری به دست مسلمانان افتاد، بعداً چندین بار بین مسلمانان و مسیحیان رد و بدل شد و در قرن یازده میلادی، به دست فر دریک کبیر، امپراطور آلمان، فتح شد و آثار علمی مسلمانان ، به دست مسیحیان افتاد و نهضت ترجمه کتب عربی به زبانهای اروپایی آغاز شد.
در اسپانیا که از قرن دوم قمری تا کشف آمریکا به دست مسلمانان بود؛ پس از سقوط آن بسیاری از آثار علمی مسلمانان و دانشگاههای آنها، به دست یهودیان و مسیحیان افتاد و بعداً ترجمه شد. برای مثال کتابهای شفا و قانون بوعلی سینا و جبر و مقابله خوارزمی و خیام به لاتین ترجمه شد، از این رو بعضی دانشمندان اعتراف میکنند که علوم طبیعی و ستارهشناسی که در اروپا راه یافت،
ریشه قرآنی (اسلامی) دارد و این نهضت ترجمه، تا سال 1150 میلادی ادامه داشت و تمدن جدید اروپا، نتیجه این ترجمهها بود (چنانچه فکر ابن رشد و بوعلی سینا بین قرن دوازده تا هفده میلادی، فکر حاکم بر فلسفه اروپا بود که با ظهور دکارت، هیوم و کانت چهره آن دگرگون شد) ولی از قرن شانزده میلادی به بعد رابطه تمدن اسلامی با اروپا کاهش یافت.
علومی که به وسیله مسلمانان پایهگذاری شد
در این مورد کتابهای متعدد نوشته شده است و علوم و فنون مسلمانان را به جهانیان معرفی کردهاند. برای مثال در کتاب شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، هفده قسم علم را نام برد که توسط بزرگان شیعه، به نوعی پایهگذاری و در زمینه آن، کتاب نوشته شده است (علوم قرآن، حدیث، فقه، کلام، اصول الفقه، فرقهشناسی، مکارم اخلاق، عروض، فنون شعر، علم صرف و علم نحو;).
علاوه بر این، دیگر مذاهب اسلامی نیز، بعضی علوم را پایهگذاری کردهاند .
و بسیاری از علوم بشری هم، به مسلمانان ارث رسید و آنها در پیشرفت و کمال آن علوم، سعی تمام کردند و قدمهای بلندی برداشتند .
برای مثال علم طب قبل از اسلام به صورت ابتدایی بود و توسط دانشمندانی مانند بوعی سینا که کتاب قانون را، در طب نوشت، چهره تازهای به خود گرفت و یا فلسفه و منطق از یونانیان، برای مسلمانان به ارث رسید، ولی چنان رشد و توسعه یافت که دیگر بار، غرب (که پدر این علم بود) آن را،از بوعی سینا و ابن رشد مسلمان اخذ کرد و سالیان دراز، کتابهای آنان در دانشگاههای اروپا، تدریس و تحصیل میشد.
علومی که در اسلام واجب است
در اسلام، چند نوع وجوب داریم که ما در اینجا، دو قسم آن را که مربوط به بحث ماست ذکر میکنیم:
الف) وجوب عینی:
چیزهایی که بر هر مسلمان مکلف، لازم است انجام دهد مانند نماز و;
ب) وجوب کفایی:
چیزهایی است که بر همه مسلمانان واجب است، اما اگر یک یا چند نفر، آن را انجام دادند، بقیه وظیفهای ندارند و تکلیف و وجوب از عهده آنها برداشته میشود مانند: دفاع از سرزمین یا دفن کردن مرده یک مسلمان که بر همه واجب است انجام دهند که اگر عدهای انجام دادند، از عهده بقیه ساقط است .
وجوب علوم و احتیاجات علمی و فنی جامعه اسلامی، نیز از نوع وجوب کفایی است .
برای مثال اگر جامعه اسلامی، به پزشک یا خلبان احتیاج داشته باشد، بر همه لازم و واجب است، آن علم یا فن را، بیاموزند و اگر همه افراد جامعه نرفتند و ترک کردند همه گناهکارند، ولی اگر عدهای که تعداد آنها کافی باشد، برای آموختن پزشکی و; رفتند و نیاز جامعه تأمین شد، این تکلیف از عهده دیگران ساقط میشود .
از این قبیل است علومی مانند: فقه، پزشکی، خیاطی و تخصصهای گوناگون صنعتی که برای جامعه اسلامی ضروری باشد. روش امام صادق (ع) الگوی ماست که شاگردان خود را، در رشتههای مختلف پرورش و تخصص میداد، برای مثال مومن طاق و هشام بن حکم را در علم کلام و جابر بن حیان را در علوم طبیعی (مثل شیمی) تشویق و تربیت کرد.
دو اشکال و پاسخ آنها
1) اگر مطلق علم، مورد عنایت و توجه اسلام باشد، آیا علم سحر، جادو و صنعت ساخت بمب اتم که بشریت را به نابودی میکشاند نیز، مورد تشویق اسلام است؟
پاسخ:
همان طور که اسلام به علم، توجه زیادی نموده و آموختن بعضی علوم را واجب دانسته است به این مطلب هم توجه کرده که ممکن است از علم، سوء استفادههایی بشود؛ چون علم مثل یک کارد و شمشیر است که میتواند وسیلهای مفید یا کشنده باشد و علوم (چه علوم و معارف الهی یا تجربی) اگر در مسیر کمال انسان و تقرب به خدا قرار گیرد مطلوب است، اگر نه ممکن است به انسان ضرر هم بزند. بنابراین اسلام آموزش بعضی علوم را، حرام و ممنوع ساخته است
. برای مثال همین علم سحر (جادو) که وسیله ضرر زدن به دیگران میشود و موجب اختلافات و دشمنیهاست و; در این مورد فقهای اسلام، نظر دادهاند و اقسام آن و دلایل حرمت سحر را، به طور کامل بیان کردهاند و حتی در بعضی روایات، دستور قتل ساحر را صادر شده است (البته با شرایط خاص خود که در علم فقه مذکور است) و در این حکم بین مسلمانان اختلافی نیست و یکی از دلایل آنها، آیه شریفه (هاروت و ماروت) است.
علوم دیگری، مانند کهانت در اسلام نیز حرام شمرده شده است و آن علمی است که اخبار غیبی از آینده میدهد (به وسیله کسب اخبار از جن یا غیر آن;) اما در مورد سلاحها و ادوات جنگی، اگر برای دفاع از اسلام و مسلمانان باشد، تهیه و آموزش آنها لازم است، ولی اگر برای ظلم به انسانهای دیگر و حمله ظالمانه به مردم باشد حرام است؛ چون تحت عنوان معونهالظالمین قرار میگیرد.
2) بعضی از روایات اسلامی، علم واقعی را منحصر در شناخت آیات و سنت و احکام میداند و میفرماید: «انما العلم ثلاثه آیه محکمه او فریضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن فهو فضل» و مابقی علوم را فضل میداند. پس اسلام توجهی به علوم طبیعی ندارد.
پاسخ:
در اینجا چند نوع پاسخ میتوان داد:
الف) این گونه روایات، مصداقهای علم را بر میشمارد و در روایات دیگر مطالب و علوم، به نوع دیگری بیان شده است. در بعضی روایات، عدد علوم را بینهایت میداند و در بعضی روایات علوم را، چهار قسم مینماید (فقه، طب، نحو و نجوم) و در بعضی دیگر، دو نوع میکند و; پس حصر در این روایات، حصر اضافی است و حصر حقیقی نیست .
ب) این روایات با روایاتی که علوم دیگر را علم میداند، معارض است. برای مثال روایاتی که پزشکی و نجوم را علم میداند، با این روایت متعارض است، بنابراین ظهور روایت و حصر آن، قابل استناد نیست و نمیتوان آن را اخذ کرد، بلکه باید آن را حمل بر اهمیت این علوم (آیات و احکام;) بکنیم و چون موضوع این علوم، شرافت بیشتری دارد پس اهمیت بیشتری هم دارد.
